«مکتب انگلیسی روابط بین الملل»
مکتب انگلیسی
مکتب انگلیسی[1] بخاطر تمرکز روی «جامعۀ بینالملل» به نظریۀ جامعۀ بینالملل (و بعضاً مکتب مدرسۀ اقتصاد لندن، و گاه رئالیزم انگلیسی) نامور است.
کسانی چون مارتین وایت[2]، هدلی بول[3]، هربرت باترفیلد[4]، آدام واتسون[5] و شاگردان آنها یعنی جان وینسنت[6]، رابرت جکسن[7]، دیوید آرمسترانگ[8]، تیم دان[9]، نیکلاس ویلر[10]، یان کلارک[11]، جک دانلی[12]، جیمز میال[13] و اندرو لینکلیتر[14] از نظریهپردازان بزرگ این مکتب هستند و نوزایی آن نیز مدیون تلاشهای بری بوزان[15] و ریچارد لیتل[16] است.
نظریهپردازان مکتب انگلیسی، قائل به وجود سه سنت در سیاست جهان هستند که مارتین وایت آنها را «واقعگرایی، خِرَدباوری و انقلابخواهی/یا انقلابیگری» و هدلی بول، شاگرد وایت نیز این سه سنت را «هابزی، گروسیوسی و کانتی» مینامد. مکتب انگلیسی را میتوان راهی میانه بین واقعگرایی و انقلابیگری دانست.
به باور لینکلیتر، ریشۀ مکتب انگلیسی در سنت خِرَدگرایی است.
مارتین وایت اما آنرا راهی میانه[17] میداند، میانۀ دو سنت واقعگرایی و انقلابیگری و برابر سنت گروسیوسی.
کسانی چون روی جونز[18] که برای نخستینبار عنوان «مکتب انگلیسی» را روی این رهیافت گذاشت (در مقالهای در سال 1981)، خواهان بسته شدن پروندۀ مکتب انگلیسی شدند. زیرا نقاط ضعف مهمی چون بیتوجهی به ابعاد اقتصادی روابط بینالملل و ناتوانی در تأمین شرایط لازم برای عینیت و همچنین رهیافت کلگرایانه و دولتمحوری دارد.
شیلا گریدر[19] هم بر این باور است که نظریهپردازان مکتب انگلیسی فاقد وحدتِ ناشی از اتکا به اصول و روشهای همسان هستند و انگارههای مشترکی ندارند. به همین روی؛ یک مکتب بهشمار نمیروند.
در حالیکه از نظر بری بوزان، این مکتب، منبع بهرهبرداری نشدهای است که اکنون زمان آن رسیده که رویکرد تاریخباورانۀ آنرا که روششناسی متکثری دارد را بکار بندیم و گسترش دهیم.
لذا از نیمۀ دوم دهۀ 1980 به بعد، مکتب انگلیسی در روابط بینالملل مورد توجه قرار گرفت. با طرح نظریۀ سازهانگاری بهعنوان راه میانه (خِرَدگرایی و بازاندیشگرایی) و شباهتهای آن با مکتب انگلیسی، توجه بسیاری به راه میانه گردید.
انگارههای مکتب انگلیسی:
① تأکید بر جامعۀ بینالملل بهجای نظام بینالملل:
نظام بینالملل به مجموعهای از دولتها اشاره دارد که با هم در ارتباطند که این ارتباط از طریق طرف سوم، به اندازهای است که هر کدام در محاسبات خود، رفتار دیگری را مورد توجه قرار میدهند. ↔ ولی جامعۀ بینالملل (یا جامعهای مرکب از دولتها State system) در یک شرایط تاریخی شکل میگیرد که گروهی از دولتها، با آگاهی از منافع و ارزشهای مشترک، به یک جامعه شکل میدهند (یعنی در روابط، خود را به قواعد مشترکی پایبند میکنند).
تأکید اینان بر روی نقش، فرهنگ، هنجارها و قواعد، ⇐ از سازهانگارانه بودن مکتب میگوید.
وایت، ← مهمترین گواهِ وجود جامعۀ بینالملل را: وجود حقوق بینالملل میداند (پس بنیان این جامعه بر قواعد، بعنوان امری بیناذهنی است.)
② بدبینی به روش علمیِ کمّیگرایانه و ↶ گرایش به روش تفهّمی ← مورد نظر ماکس وبر
③ تلاش برای نظریهپردازی عملی[20]، + و هم توجه به مسایل مرتبط با واقعیت تجربی + و هم پرداختن به اندیشه دربارۀ خیر بشری.
④ نگاه تاریخی به روابط بینالملل:
کسانی چون وایت و باترفیلد، از اساتید تاریخ بودند و در مطالعه و مقایسۀ نظامهای تاریخی روابط بینالملل، بر ویژه بودن شواهد تاریخی تأکید داشتند.
به باور بول نیز ← فقط نگاه تاریخی میتواند ریشههای برساخته شدن وضعیت روابط بینالملل را نشان دهد و عناصر ثبات و تغییر را آشکار سازد.
⑤ باور به آنارشی در جامعۀ بینالملل:
دولتها کنشگران مسلط (اما نه لزوماً تنها کنشگر) در روابط بینالملل هستند.
از نظر رئالیستها، آنارشی یعنی بینظمی و وضعیت جنگ علیه همه، ↔ اما از نظر مکتب انگلیسی، آنارشی بهمعنای فقدان حکومت است + همراه با وجود نظم و الگومندی میان اعضا.
⑥ اهمیت دادن به همکاری و نهادهای بینالمللی:
برای هنجارها، قواعد و نهادها در روابط بینالملل + و همچنین کاهش تعارض و افزایش همکاری اهمیت ویژهای قائل هستند.
⑦ باور به تحول در جامعۀ بینالملل:
قواعد قدیمی مشروعیت خود را از دست دادهاند و قواعد جدید تحت تأثیر اقدامات کشورهای جهان سوم و کشورهای سوسیالیستی شکل گرفت.
تلاشها برای تغییر در قواعد بینالملل مانند: طغیانهای جهان سوم علیه غرب، استعمارزدایی، مبارزه با نژادپرستی و مبارزه با امپریالیزم فرهنگی.
اما این اقدامات، نمیتواند تغییرات بنیادینی در جامعۀ بینالملل ایجاد کند. در واقع؛ نگاه اینان به تغییر و تحول، در میانۀ بدبینی واقعگرایان و خوشبینی آرمانگرایان است.
انتقادات بر مکتب انگلیسی:
➊ توجه مبالغهآمیز به بازیگران دولتی که با راه میانه بودن آن مغایرت دارد. (بویژه پس از 11 سپتامبر که اهمیت بازیگران غیردولتی حتی در زمینۀ نظامی و امنیتی نیز افزایش یافته است.)
➋ تأکید بر قدرتهای بزرگ که شائبۀ در خدمت وضع موجود بودن و توجیهگر سیاستهای قدرتهای بزرگ را به ذهن میرساند.
[1] . English School
[2] . Martin Wight
[3] . Hedley Bull
[4] . Herbert Butterfield
[5] . Adam Watson
[6] . John Vincent
[7] . Robert Jackson
[8] . David Armstrong
[9] . Tim Dunne
[10] . Nicholas J. Wheeler
[11] . Ian Clark
[12] . Jack Donnelly
[13] . James Mayall
[14] . Andrew Linklater
[15] . Barry Gordon Buzan
[16] . Richard Little
[17] . Via media
[18] . Roy E. Jones
[19] . Sheila Grader
[20] . Practical theory
بخش : سایر دروس ◄
برچسب : اصول-و-مبانی-روابط-بین-الملل , درس-اصول-روابط-بین-الملل , روابط-بین-الملل , نظریه-روابط-بین-الملل , نظریه-مکتب-انگلیسی , نظریه-های-روابط-بین-الملل , کلاسهای-دکتر-روح-الله-تقی-نژاد ,