فمینیزم یا زنباوری
تأکید نظریۀ زنباوری[1] بر روی ← زنان، تجربیات زنان، اندیشههای زنان، کنشهای زنان، و تلاشهایی که برای متقاعد و بازیچه ساختنشان انجام میشود و تردید در مردگانگیِ[2] مردها.
یک نظریۀ میانرشتهای (علوم سیاسی، اقتصاد، جامعهشناسی، تاریخ، فلسفه، روانشناسی، انسانشناسی، زیستشناسی، جغرافیا، نقد ادبی، نقد فیلم) که صرفاً دربارۀ جنسیت[3] نیست. (جنسیت: اشاره به معناهایی دارد که هم زنان و هم مردان، برای مردگانگی و زنانگی[4] قائلاند، ولی ساخته و پرداختۀ اجتماع هستند (نه زیستشناسی) و در طول تاریخ، متفاوت و مورد مناقشه بودهاند.
«تحلیل جنسیتی»[5] و «تحلیل فمینیستی»[6] با هم مترادف نیستند، اما مکمل و مقوّم همدیگر هستند.
تحلیل جنسیتی: یعنی پرداختن به بررسی معانیِ نسبت داده شده به زنانگی و مردانگی + و نیز این مسئله که چگونه این معانیِ مورد مناقشه، منازعات میان زنان و مردان، مردان و نهادهای گوناگون، و زنان و نهادهای گوناگون را رقم میزنند.
تحلیل زنباورانه: یعنی پرداختن به واکاویِ همۀ این پرسشها + و نیز این مسئله که آنها چگونه توزیع و کاربردهای قدرت را تعیین میکنند. تحلیل زنباورانه به صراحت، قدرت را در کانون تحلیل خود قرار میدهد.
پیشینۀ زنباوری در روابط بینالملل:
نظریۀ فمینیزم به یکباره در روابط بینالملل سر بر نیاورد بلکه زادۀ شبکهای از پژوهشگران زن (و گاهی مرد) بود که لا یکدیگر برای اصلاح برنامۀ درسی دانشگاهها و سرفصل تحقیقات سیاسی بینالملل همکاری میکردند.
سال ۱۹۸۸، سال اوجگیری دومین موج فعالیت جنبش زنان در بسیاری از کشورها بود؛ (مانند: رشد آگاهی فردی زنان، تغییر شرایط کار و دستمزدها، تبدیل خشونت مردان علیه زنان از یک مشکل خصوصی به مسألهای عمومی، روشن ساختن پویشهای قدرت در ازدواج و احزاب و مجالس و دادگاهها و جنبشهای صلح.)
دهۀ زنان (۱۹۷۵ تا ۱۹۸۵) که بانی آن سازمان ملل متحد بود کمک کرده بود تا این حرکتها بینالمللی شوند. (از جمله: رشد دانشجویان زن در تحصیلات تکمیلی و ارائۀ واحد درسی «بررسیهای زنان»[7] در دانشگاههای بسیاری از کشورها و نیز رشد نشریات بررسیهای زنان در دهۀ ۱۹۸۰.)
اما تا اواخر دهۀ ۱۹۸۰ تلاش چندانی برای وارد کردن اندیشههای زنباورانه در حوزۀ دانش روابط بینالملل صورت نگرفته بود؛ اما بمرور با افزایش شمار نشریات، مقالات، همایشها و واحدهای درسیِ فمینیستی، همچنان رو به پیشرفت و فزونی است.
فمینیزم در وهلۀ نخست یک جنبش اجتماعی است (بویژه از دهۀ ۱۹۶۰ به بعد برای دگرگون ساختن ساختار اجتماعی).
هواداران جنبش زنان به این باور رسیدهاند که مسألۀ شناخت، مسألهای سیاسی است زیرا با قدرت در ارتباط است و از همین رو از «سیاست نظریه»[8] سخن رفته است.
انتقادات فمینیستها بر گفتمان علمی:
➊ مطالعات در همۀ رشتهها بهگونهای هدایت شده که زنان را نادیده گرفته است.
➋ به مشکلات و مسایل ویژۀ زنان (مانند بیماریها، فقر، بیکاری و برهکاری زنان) توجه نشده است.
➌ تصویری که از زن ارائه شده، شکل تحریف شدهای از مرد (بعنوان نمونۀ آرمانی انسان) است و زن را فرودست، احساساتی، غیرعضلانی، نابخرد و نابهنجار بازتولید کرده است.
➍ وضعیت اجتماعی زنان را (که محصول تاریخ است) بصورت طبیعی و ذاتی نشان میدهد و تداوم آنرا نیز ضروری جلوه میدهد.
زنباوری برای فعالیت علمی اهمیت بسیاری قائل است به همین روی، تمرکز فعالیت خود را (برای مبارزه با کنترل پدرسالاری بر دانش و به رسمیت شناختن دانش زنان) در صحن دانشگاهها قرار داده است. مطالعاتی که دعوی بیطرفی (یا رها بودن از ارزش) را ندارند بلکه دارای تعهدی سیاسی برای زنان هستند با هدف ترویج کارگزاری زنان در کنترل زندگی خود و قدرتبخشی و تغییر زنان.
اما نقطۀ آغاز بسیاری از مباحث انتقادیِ فمینیزم، بنیان هستیشناختی و معرفتشناختی است.
○ از نظر هستیشنایی، ← با تأکید بر نفیِ جوهرگراییِ دانش جریان اصلی، به مقابله با مردمحوریِ دانش بشری میپردازد.
○ در زمینۀ معرفتشناسی، نیز ← در هر رشتۀ ویژه از جنبش زنان، دیدگاه واحدی وجود ندارد و اختلافات درونیِ فمینیزم، اجازۀ شکلگیری قرائت واحد از آن را نمیدهد.
○ هیچ روششناسی جداگانهای از سوی فمینیستها ارائه نشده است چون همۀ روششناسیها میتوانند به اهداف آنان کمک کنند.
از دید اکثر زنباوران، همۀ نظریههای روابط بینالملل پس از فمینیزم، بدلیل جانبداریِ جنسیتیِ نظامیافته، اگر کلاً ناامیدکننده نباشند، اما مشکوک هستند.
کریستیان سیلوِستر[9] (در کتاب «نظریۀ فمینیستی و روابط بینالملل»[10])، بر این باور است ← در هر سه مناظرۀ نظری، کنترل شناخت در دست مردان بوده و زنان یا جایی نداشتند یا بعنوان چهرههای منفرد، گاهگاهی آمده و رفتهاند. پس روابط بینالملل با غیاب زنان، خود را بعنوان قلمروهای مردانه نشان داده است. پس مشکل هر سه مناظره: تضاد میان «آنارشی» و «همکاری» است که مبتنی بر برداشت دو وجهی مردانه است که نمیتواند دریابد آنارشی و همکاری، شبکهای از روابط هستند و نه دو قطب غیر قابل جمع.
ساندرا ویتوورث[11] (در کتاب «فمینیزم و روابط بینالملل»[12]) نیز با مطالعۀ سازمانهای بینالمللی بر مبنای تمایزات جنسیتی، نشان میدهد که چگونه جنسیت در نهادهای بینالمللی بازتاب داشته و این نهادها نیز تا اندازهای، در سازماندهی آن نقش داشتهاند.
زنباوران لزوماً مدعی غلط بودن دعاویِ جریان اصلی در مقابل حقیقت فمینیستی نیستند ↔ بلکه (مانند پساتجددگرایان) تلاش دارند تا ضمن به چالش کشیدن دعوی مشروعیت و حقیقت جریان اصلی، + راه را برای صداهای حاشیهای (از جمله فمینیستها) بگشایند.
اغلب زنباوران تأکید دارند که در پی ارائۀ نظریۀ رقیب نیستند ↔ بلکه بیشتر به مداخلۀ راهبردی توجه دارند تا واقعنماییهای جریان اصلی را زیر سوال ببرند.
فمینیستها، «جنسیت» را بعنوان ابزاری تحلیلی (برای فهم روابط قدرت جهانی) و موضعی هنجاری (برای برساختنِ نظمهای بدیل جهانی) مطرح ساختهاند.
تا همین اواخر، حوزۀ مطالعاتی روابط بینالملل، به مطالعۀ علل جنگ و تعارض و یا گسترش بازرگانی و تجارت میپرداخت بدون آنکه به مردم اشارۀ خاصی کند. از دهۀ ۱۹۸۰ اما زنباوران بصیرتهای نو و برانگیزاننده را وارد مطالعۀ سیاست جهانی کردهاند و با برگرفتن نگرشی از پایین به بالا کوشیدهاند ثابت کنند روابط جنسیتی، بخش جدانشدنی روابط بینالملل هستند.
تمرکز بر عرصۀ سیاست در حاشیهها، این پندار را که قدرت چیزی است که از دهانۀ سلاح بیرون میآید یا پیامد اعلامیههای رهبران جهانی است را کنار میزند. تلاشهای زنباوران برای بازتفسیر قدرت نشان میدهد که اندیشمندان روابط بینالملل، دامنه و گسترۀ قدرت را در همۀ سطوح دستکم گرفتهاند تا نظم جهانی تقریباً ناموزون و سلسلهمراتبی را بازتولید کنند.
فمینیستها با خودبازاندیشیِ جمعی، پیوسته بر دانش تجربی و هنجاری روابط بینالملل میافزایند و ابزار تحلیل جنسیتی را بهبود میبخشند. وجه تمایز روابط بینالمللِ زنباور، همین خودبازاندیشی است و نه رویکردی محتوایی به نظریه.
[1] . Feminism
[2] . Masculinity
[3] . Gender
[4] . Feminity
[5] . Gender analysis
[6] . Feminist analysis
[7] . Women's studies
[8] . Politics of theory
[9] . Christine Sylvester
[10] . Feminist Theory and International Relations in a Postmodern Era
[11] . Sandra Whitworth
[12] . Feminism and International Relations (International Political Economy Series)
بخش : سایر دروس ◄
برچسب : اصول-و-مبانی-روابط-بین-الملل , درس-اصول-روابط-بین-الملل , روابط-بین-الملل , نظریه-روابط-بین-الملل , نظریه-فمینیسم , نظریه-های-روابط-بین-الملل , کلاسهای-دکتر-روح-الله-تقی-نژاد ,