www.intRel.Politics.Blog

«دولت، حکومت، حاکمیت»

در این درس‌نامه، دربارۀ عناصر چهارگانۀ سازندۀ «دولت» و تفاوت دانشواژه‌های دولت، حکومت و حاکمیت سخن خواهیم گفت.


 آیا «دولت» با «حکومت» یکی است؟ 

دولت را با چهار عنصر سازنده‌اش تعریف خواهیم کرد:

عده‌ای از مردم که در سرزمین مشخصی بطور دائم ساکن هستند و حکومتی سازمان‌یافته دارند که با اقتدار بلاشرط و تقسیم‌ناپذیر، به وضع و اجرای قانون می‌پردارد.

دولت‌ها در داخل دارای «نظم و نسق» (بعضاً آزادی) و در عرصۀ خارجی دارای «استقلال» هستند.


 عناصر سازندۀ دولت 

پس عناصر سازندۀ دولت عبارتند از:

1) مردم یا جمعیت؛ از هند، چین (با  ۱.۴۴۱ و ۱.۴۲۵ میلیارد نفر) تا واتیکان و تووالو (با ۷۶۴ و ۱۰ هزار و ۶۷۹ نفر)

2) سرزمین (با حدود مرزها مشخص می‌شود) از روسیه تا واتیکان

3) حکومت (ابزار مدیریت نظمِ داخلی و نیل به اهداف ملی است./ در تنظیم و اجرای سیاست خارجی، شکل حکومت، در تأمین منافع ملی و نیز، تأثیرگذاری بر سیاست بین‌الملل نقش به‌سزایی ایفا می‌کند.) (تدوین سیاست خارجی با هیات دولت و میز گرد، اجرای دیپلماسی با وزارت خارجه و اجرای استراتژی با ارتش)

4) حاکمیت (عنصر جوهری یا گوهریِ سازندۀ دولت است. به معنای: بالاترین قدرت مشروع، یا اقتدار عالی)

 

این چهار عنصر، کلِ تجزیه‌ناپذیر هستند و کاستیِ هر یک، سبب خدشه به موقعیت مفهوم دولت می‌شود.


 

پس از انقلاب فرانسه، مفهومِ «حاکمیت ملی» به عناصر تشکیل‌دهندۀ دولت احصا و افزوده گردید. بنابراین؛ مهمترین اصل بنیادینِ نظم بین‌المللِ وستفالیایی، «حاکمیت ملی» است. (قرارداد وستفالیا ⇐ حاکمیت ملی + پیدایش ملت–دولت، حقوق بین‌الملل و...)

از نظر ماکس وبر[1]، حاکمیت یعنی: حق انحصاریِ اِعمال زورِ قانونی

حاکمیت + مردم = مفهوم ملّت         حاکمیت + مدیریت (نظام سیاسی) = حکومت

 


 

 ویژگی‌های حاکمیت 

الف) دایمی بودن (تغییر رهبران یا حتی نظام سیاسی، سبب قطع حاکمیت نمی‌شود) 

ب) تقسیم‌ناپذیر بودن (عالی‌ترین مرجع تصمیم‌گیریحتماً بایست مرجعی واحد باشد)

ج) مطلق بودن (بجزء سه منبعِ قدرت الهی، قوانین طبیعی و قراردادی، به هیچ جای دیگری وابسته نیست.) (در غرب، نهاد دولت که کارخانۀ قدرت‌سازی بود، توسط ماکیاولی تولید و توسط هابز توجیه فلسفی گردید.)

 

 


[1] . Max Weber

 

 


بخش : اصول و مبانی روابط بین الملل سایر دروس
برچسب : , , , , ,
۲۵ ✏️