«اصول و مبانی روابط بین الملل 1 | جلسه 7»
مناظرۀ سوم مطالعۀ روابط بینالملل
● رئالیزم در بــرابـــر لیبرالیزم (تکثرگرایی) و ساختارگرایی (غالباً مارکسیزم)
مناظرۀ سوم مطالعۀ روابط بینالملل
در مورد بازۀ زمانی و حتی طرفهای اصلیِ درگیر در مناظرۀ سوم اتفاقنظر چندانی وجود ندارد.
برخی آنرا مناظره میان رفتارگرایی و پسارفتارگرایی میدانند؛
برخی آنرا مناظره میان رویۀ دولتمحوری (یعنی رئالیزم) با رویۀ تعدد بازیگران و فراملیگرایی میدانند؛
برخی نیز مناظره را میان نورئالیزم و فرااثباتگرایان میدانند؛
اما برپایۀ تاریخنگاری رایج و غالب، مناظرۀ سوم در دهۀ 1970، میان سه پارادایم «رئالیزم»، پارادایم «لیبرالیزم» یا تکثرگرایی، و با پارادایم ساختارگرا و رادیکال (غالباً مارکسیزم) بوده است. (مناظرۀ بیناپارادایمی[1])
در واقع؛ دو رویکرد لیبرالیزم و مارکسیزم ← مفروضههای رئالیزم را به چالش کشیدند = یعنی تصویر واقعگرایانه از روابط بینالملل را نقد و نفی کردند = اینکه رئالیزم، بسیاری از ابعاد و واقعیتهای روابط بینالملل را نادیده میگیرد و قادر به تبیین درست آنها نیست.
وجه مشخصۀ این مناظره ← برعکس مناظرههای اول و دوم، این است که الزامی برای مُجاب کردن طرف دیگر نبود = یعنی این مناظره پیروز نداشت. چرا؟ 1) اصولاً در پرتو تئوری پارادایم[2]های توماس کوهـْن[3]، نمیتوانست پیروز داشته باشد؛ 2) براساس تاریخنگاری انتقادی، اصولاً مناظرهای میان این سه پارادایم شکل نگرفت، بلکه هر کدام تلاش کردند تا وجوه و ابعادی از روابط بینالملل را بصور مستقل تبیین نمایند.
✍ رئالیزم ← تبیین نظامِ دوقطبیِ بوجود آمده و ابعاد جنگ سرد؛
✍ لیبرالیزم ← تبیین تجارت و روابط اقتصادی میان اقتصادهای لیبرال و توسعهیافته و همچنین نهادهای بینالمللی پدید آمده؛
✍ مارکسیزم ← تبیین قدرت نسبی اقتصادی و نابرابری ساختاریِ اقتصاد سرمایهداری جهانی و برجستهسازی الگوهای تجارت سرمایهداری جهانی که شکاف میان دارا و ندار را تشدید میکنند.
در نتیجه ← مناظرۀ سوم، از مناظرۀ اول نیز محتواییتر بود.
○ رئالیزم و انگارههای آن را در مناظرۀ اول گفتیم؛ «اینجـا» را بخوانید.
این جلسه به بیان انگارههای دو پارادایم لیبرالیزم و مارکسیزم خواهیم پرداخت.
○ دربارۀ نظریۀ لیبرالیسم کلاسیک و انگارههای آن، «اینجـا» را بخوانید.
○ دربارۀ نظریۀ مارکسیزم (ساختارگرایی) در روابط بینالملل نیز «اینجـا» را بخوانید.
[1] . Interparadigm debate
[2] . پارادایم Paradigm (الگوواره/اندیشگان/تغییر شکلیافتۀ واژۀ «مُثُل» افلاطون):
الگویی مسلط، چارچوبی فکری و نظام اندیشهای شامل مجموعهای از نظریهها، که برای مدتی، جهت حل مسائل یک رشته بکار گرفته میشوند.
گرچه به کاربست پارادایم برای رشتۀ روابط بین الملل، نقدهای زیادی وارد است؛ اما برخی از اندیشمندان روابط بینالملل، نظریات اصلیِ روابط بینالملل را در چارچوب پارادایم مقایسه کردهاند.
بیشتر بخوانید: تحول پارادایمیک در نظریههای روابط بینالملل/ دکتر علیاکبر جعفری
[3] . Thomas Samuel Kuhn
بخش : اصول و مبانی روابط بین الملل ◄
برچسب : اصول-و-مبانی-روابط-بین-الملل , درس-اصول-روابط-بین-الملل , روابط-بین-الملل , سرفصل-درس-اصول-و-مبانی-روابط-بین-الملل , منابع-درس-اصول-و-مبانی-روابط-بین-الملل , کلاسهای-دکتر-روح-الله-تقی-نژاد ,